ایران پروداک|مرکز تخصصی تحلیل آماری پایان نامه،کاهش تضمینی همانندجویی
ایران پروداک
مبانی نظری فراموشی سازمانی

مبانی نظری فراموشی سازمانی

مبانی نظری و پیشینه مدیریت
قیمت: ۳۰,۰۰۰ تومان
646

فراموشی سازمانی

به فرایند ترک گفتن ، جانشین کردن و زوال دانش با تاکیدش بر تغییر دانش تعریف می شود . فراموشی سازمانی نه فقط یک شکل مهم از یادگیری سازمانی است بلکه کامل کننده یادگیری است و به فرایند جدید یادگیری سازمانی منجر می شود . جیانگ و فو[1](2010) بیان می نمایند که نظریه پردازان فراموشی سازمانی را به عنوان یک فرایند تغییر یادگیری و دوباره یادگیری را در حافظه سازمانی ، یک فرایند ترک گفتن حافظه عمدی و یک فرایند بازسازی بخشی از سازمان تعریف می کنند ( صادقیان ، یعقوبی ، اعزازی ، 1391 : 107 ) . زنگ و چن[2](2010) بیان می کنند که در سالهای اخیر ، فراموشی سازمانی توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است . هالن ، فیلیپس و لورنس یک تحقیق هدفمند درباره ی شکل فراموشی سازمانی را طلایه دار بودند و فراموشی سازمانی را به چهار مقوله تقسیم بندی کردند : زوال حافظه ، ناتوانی در فهم ، یادگیری زدایی، خودداری کردن از عادتهای بد . به همراه دو بعد که شامل آگاهی از فراموشی سازمانی و تفاوت های بین دانش جدید و دانش تثبیت شده است ( همان منبع : 108 ) .

نوع فایل: WORD 

منبع: دارد

پاورقی: دارد

تعداد صفحه:31


مفهوم  فراموشی سازمانی

فراموشی سازمانی ، ناتوانی در یادگیری موضوعات سازمانی نیست بلکه فراموشی سازمانی فرایندی است که پس از یادگیری اتفاق می افتد . این بدان مفهوم است که یک سازمان ابتدا دانش را یاد گرفته و پس از آن آگاهانه و یا ناآگاهانه آن را فراموش می کند و فراموشی سازمانی پیامد مجموعه اقدامات درون یا برون سازمانی است که در آن یک سازمان آگاهانه و یا ناآگاهانه بخشی از دانش موجود سازمان را از دست می دهد . این دانش در برگیرنده ی مواردی از قبیل : مهارتها ، روشها ، فرایندها ، تجربیات ، مستندات و تکنیک های مورد استفاده در سازمان است ( همان منبع : 100 ) . مهمترین موضوعی که سازمان ها را به سمت فراموشی سوق می دهد ناتوانی در کسب و انتشار یادگیری در سازمان می باشد . عدم به کارگیری دانش حاصل از یادگیری ، ناتوانی سازمان در کد گذاری و مستند سازی دانش و نداشتن انگیزش برای تسهیم دانش مهمترین عوامل فراموشی دانش در سازمان هاست ( همان منبع ، 101 ) . فراموشی سازمانی با نوآوری ارتباط تنگاتنگ دارد . اگر نوآوری در درون سازمان صورت گیرد ، فراموشی آگاهانه و اگر در بیرون سازمان صورت گیرد ، فراموشی ناآگاهانه خواهد بود ( فرناندز ، سان ، 2009 : 63 ) .
فراموشی سازمانی از دو منظر قابل تامل است : یکی اشاره به فراموشی اتفاقی و ناخواسته دارد که موجب از دست رفتن منابع دانش سازمان می شود و دیدگاه دوم فراموشی را به عنوان یک فرایند آگاهانه و عمدی می بیند که جهت یادگیری سازمانی بهتر است اتفاق بیافتد ( هالن ، فیلیپس ، 2004 : 427 ) . بر اساس تعریف دانشمندان ، فراموشی سازمانی ناتوانی در یادگیری موضوعات سازمانی نیست ، بلکه فراموشی فرایندی است که پس از یادگیری اتفاق می افتد از این جهت می توان فراموشی سازمانی را به صورت زیرتعریف کرد : « فراموشی سازمانی پیامد مجموعه اقدامات درون یا برون سازمانی است که در آن یک سازمان آگاهانه ( هدفمند ) و یا ناآگاهانه ( تصادفی ) بخشی از دانش موجود سازمان را از دست می دهد » .

تعریف فراموشی سازمانی ، منبع  ...


نام پژوهشگر

تعریف

بواکر (1997)

عبارت است از دانشي که سازمان قادر به مرور جزئيات روزمره خود شود

هدبرگ (1981)

دانشي که منسوخ شده است و پاسخگوی چالش های فعلی نیست

نیستروم و استاربوک (1984)

عبارت است از يک فرآيند يادگيری و حذف دانش های ناکارآمد

لیلس (2001)به نقل ازحسن پور

فرآيند جايگزيني دانش و واکنش های جدید از طریق حذف دانش قدیمی

سیندر و کمینگ (1998)

عبارت است از به کارگیری دانش حاصل از یادگیری ، ناتوانی شرکت در کدگذاری و مستندسازی

لیلس(2001)به نقل از حسن پور

عبارت است از حذف پاسخ های قديمي از طريق جایگزيني پاسخ های جديد .

اتمان وحشیم (2002)

کنار گذاشتن آگاهانه دانش موجود .

هاروی و بوکلی(200)به نقل از حسن پور

فراموشي سازماني فرايند سيستماتيک حذف اطلاعاتي که منسوخ شده اند يا مدت زمان طولاني است که به منظور تصميم گيری مديريتي مورد استفاده قرار نمي گيرند .

سینکلا (2002)

عبارت است از فرآيند کنار گذاشتن دانش منسوخ شده و گمراه کننده .

شيفر ومانونگرين (2003)

طراحي سيستماتيک استراتژی های جديد شرکت با استفاده از درس های گذشته و تلاش برای کنار گذاشتن چشم اندازهای اثبات شده می باشد .

سیتد(2003) به نقل از حسن پور

تغييری است در مورد تطبيق دادن مجدد و رها کردن دانش يا روش های قديمي .

هالن و فیلیپس (2003)

منحل کردن دانش از طريق شکستن عادات ، تغییر ساختارها و مدیریت فرهنگ هايي که دانش عميقاً دروني شده را پياده مي کنند .

هالن و فیلیپس (2004)

از دست دادن داوطلبانه يا غير داوطلبانه دانش سازماني که مي تواند به تغيير در قابليت های سازمان منجر شود .

تسانگ و زهرا (2008)

به معنای دور انداختن روال قديمي برای قبول کردن روال جديد است .

نام پژوهشگر

تعریف

ناوارو و مویا (2005)

فرايند پويايي که دانش و يا عادت های ناموثر و منسوخ شده را شناسايي و حذف مي کند ، مي باشد .

آکگون (2007) به نقل از ونگ

يک نظر مشترك وجود دارد که فراموشي اشاره به يک فرآيند دور انداختن باورها و روال منسوخ شده دارد .

ونگ (2012)

به چالش کشيدن ساختارهای شناختي موجود که شامل ارزش ها و عقايد به ويژه در سطح مديران ارشد مي باشد .

فرناندز (2009) به نقل از ونگ

از دو منظر قابل بررسي است ؛ اولين ديدگاه اشاره به فراموشي اتفاقي و ناخواسته دارد که موجب از دست رفتن منابع دانش سازماني مي شود و ديدگاه دوم فراموشي را به عنوان يک فرآيند آگاهانه و تعمدی مي بيند که جهت يادگيری اتفاق سازماني بهتر، اتفاق می افتد .


طبقه بندی ابعاد فراموشی سازمانی


در زمینه طبقه بندی فراموشی سازمانی ، کارهای مطالعاتی اندکی صورت پذیرفته است . با مرور ادبیات نظری از سه زاویه به فراموشی سازمانی توجه شده است . سه بعدی که بیشتر مد نظر اندیشمندان قرار گرفته است عبارتند از :
• نوع دانش فراموش شده ( دانش جدید در برابردانش رایج وقدیمی )
• روش فراموشی ( آگاهانه بودن فراموشی در برابر ناآگاهانه بودن آن )
• پیامد فراموشی ( پیامدهای مثبت در برابر پیامدهای منفی آن ) ( مشبکی ، عندلیب ، عندلیب ، 1390 : 43 )
اندیشمندان بر پایه این سه بعد ، نظریه های خود را در زمینه فراموشی سازمانی بنا نهاده اند که به شرح ذیل می باشد :
1- ارتباط نوع دانش فراموش شده ( دانش نوورود در مقابل دانش در دسترس و قدیمی ) و پیامد فراموشی ( دی هالن ، 2004 )
2- ارتباط روش فراموشی ( آگاهانه بودن فراموشی در مقابل ناآگاهانه بودن فراموشی ) و پیامد فراموشی ( پیامدهای مثبت فراموشی در مقابل پیامدهای منفی آن ) ( آزمی ، 2005 )
از یک مبنا ، دانشی که در سازمان مورد فراموشی قرار می گیرد می تواند دانش نوورود به سازمان و یا دانش در دسترس و قدیمی سازمان باشد . برخی دیگر از پژوهش ها در زمینه فراموشی سازمانی ، صرف نظر از نوع دانش ، به روشی که در آن فراموشی اتفاق می افتد توجه کرده اند . در این زمینه ، پرسش این است که آیا سازمان آگاهانه دست به فراموشی می زند و یا بدون وجود برنامه و طرح مدونی این موضوع رخ می دهد ؟ فراموشی سازمانی ، گاه می تواند به وجود آورنده منافعی برای سازمان باشد و گاهی نیز ضررهایی را برای سازمان به ارمغان آورد ( جلالی ، خسروانی ، 1389 : 101 ) .

نواقص نظریه های فراموشی سازمانی

قابل ذکر است که نظریه های فراموشی سازمانی دارای نواقصی از قبیل : نگاه از زاویه خاص به فراموشی ( نکاه دو بعدی ) ، غیر عملی بودن نظریه ها و نبود راهبردهای لازم جهت تقویت و یا تضعیف فراموشی سازمانی می باشند ( مشبکی ، عندلیب ، عندلیب ، 1390 : 43 ) . در ادامه تحقیقی انجام گرفت و در آن محققین در صدد رفع نواقص موجود در نظریه های فراموشی سازمانی برآمدند . بدین منظور همزمان پدیده فراموشی سازمانی از سه زاویه ی پیامد فراموشی ، روش فراموشی و نوع دانش فراموش شده مورد تحلیل قرار گرفت و مدلی ارائه گردید که بتواند جامعیت مورد نظر را فرا روی کاربران نظریه قرار دهد . همچنین در مدل پیشنهادی توسط این محققین که در قالب شکل (2 - 26) نمایش داده شده است ، تلاش گردید تا با ادغام این دیدگاه ها ، حالات مختلف شناسایی شده و راهبردهای مواجهه با هر وضعیت پیشنهاد گردد ( مشبکی ، عندلیب ، عندلیب ، 1390 : 44 ) . 

اهمیت و ضرورت فراموشی سازمانی

باید توجه داشت که مدیریت فراموشی دانش در مجموعه مدیریت دانش سازمانی دارای اهمیت زیادی است که به دو مورد آن اشاره می کنیم ( فلاحی ، فرودیان ، 1393 : 6 ) :
1- از دست دادن دانش به معنای از دست دادن توانایی ها و قابلیت هاست . زمانی که سازمان دانشی را قبلاً داشته و دوباره قصد دارد به آن دست یابد به معنای اتلاف منابع و نوعی دوباره کاری است زیرا نه تنها زمان و پولی را که صرف این دانش و مهارت ها شده است ، از دست داده بلکه هزینه فرصت را نیز به دنبال خواهد داشت .
2- یادگیری سازمانی اغلب به فرایند فراموشی هدفمند سازمانی وابسته است به این معنا که شرکت ها برای ایجاد تغییر اغلب نیاز به کسب توانایی جدید ندارند بلکه باید دانش قدیمی که آن ها را درگذشته محدود کرده ، فراموش کنند .

محصولات مشابه