ایران پروداک|مرکز تخصصی تحلیل آماری پایان نامه،کاهش تضمینی همانندجویی
ایران پروداک
رشد اجتماعی و هویت نوجوان

رشد اجتماعی و هویت نوجوان

تحقیق آماده Word
قیمت: ۱۰,۰۰۰ تومان
519

مبانی نظری

نوع فایل: WORD 

منبع: دارد

پاورقی: دارد

تعداد صفحه:40

رشد اجتماعی

تعريف بلوغ و نوجواني:

منظور از بلوغ  يا نوجواني رشد دركليه جنبه ها اعم از فيزيكي- عقلي و اجتماعي است به همين جهت اين  واژه نسبت به واژه هاي بلوغ جنسي كه مفهوم بسته تري دارد وسيع تر است . نوجواني دوره اي است است حد فاصل ميان كودكي و بزرگسالي و بسته به افراد و جوامع گوناگون و متغير است شروع آن با بلوغ جنسي است . طول مدت نوجواني در جوامع گوناگون متفاوت است از دوازده تا هجده الي بيست و يك سالگي طول مي كشد برخي بلوغ را از واژه (crise) و به معني بحران مشتق كرده اند و تغييرات قاطعي است كه درجريان يك تحول پيش مي آيد و داراي ويژگي ها و شرايط زير است :

1.      تغيرات ناگهاني و مهم در ارگانسيم- ذوق و علايق- نگرش و احساس و داوري ارتباط با ديگران.

2.      بروز مشكلات جدي كه موجب عدم سازگاري نوجوان با محيط مي شود.

نوجواني مثل يك طوفان است و ژانژاك روسو آن را به يك انقلاب زايش دوباره تعبيرمي كند.در نوجواني تغييرات شامل رشد طولي و وزني- پيدايش صفات ثانويه جنسي- رشد غده هاي جنسي و توانايي توليد مثل است
هویت نوجوان

تاثير تغييرات بلوغ جنسي بر شخصيت نوجوان:

از نقطه نظر رواني رشد شخصيت نوجوان در سه زمينه اصلي مي باشد:

1.      رشد وبيداري علايق و احساسات جنسي

2.      رشد سريع قواي عقلاني

3.      ازدياد دانش و پيدايش شكل هاي جديد فعاليت

بيش از هر چيز ميبايست نوع مقياسي را كه براي تعيين تاثير نمودهاي بلوغ جنسي در روانشاسي نوجوان به  كار مي رود مشخص ساخت كه يكي از آسان ترين اين مقياس ها سن تقويمي است. به طور كلي مي توان گفت تغييرات فيزيولوژيك و جسماني خبر ار آغاز بلوغ مي گردد و ورود نوجوان به اجتماع و پذيرش مسئوليت اجتماعي نيز نشان دهنده حد نهايي و پايان است. در ميان اين دو حد يك دگرگوني ژرف در شخصيت به وجود مي آيد كه هم در رابطه شخص با خودش و هم در رابطه او با ديگري باز تاب ميابدتعبيراجتماعي نوجواني و رشد آن:دوران بلوغ به علت هاي دروني مانند تغييرات هورموني و يا تغييرات ناشي از فشارهاي غريزي نسبت داده نمي شود بلكه تاكيد بر علت بيروني و محيطي است. در عامل اجتماعي دو جهت يا دو سو را مي توان ازیكديگر تميز داد. يكي بر تعامل هاي ميان افراد نظر دارد و تاثير آنان را از لحاظ رفتار و شخصيت نوجوان بررسي مي كند و ديگر به ساخت جامعه و فرهنگ مي نگرد كه به شيوه تاثير گذاري جامعه براي تغيير موقعيت غير مسئول كودك به موقعيت مسئول و مستقل بزرگسال توجه دارد.

محيط خانواده:

طي يك پژوهش توصيف سه گونه نفوذ والدين مشخص شده است:

يك نفوذ- نفوذ مستبدانه والدين است كه درآن والدين به جاي نوجوان تصميم مي گيرند و اومجبوراست مطابق با اوامر والدين عمل نمايد.

دوم نفوذ والدين كه به صورت دموكراتيك و آزاد منشانه روي نوجوان تاثير دارد كه درآن نوجوان در تصميم گيري و اعاده روش با والدين مشاركت دارد ولي حرف آخر را والدين مي زنند.

سوم نفوذ مجاز يعني كنترل خود مختارانه نوجوان كه خود نوجوان تصميم مي گيرد و خود عمل مي كند.

درنتيجه گيري ازاين سه نوع برخورد چنين آمده است كه فراواني اعتماد به نفس نزد دختران و پسران در خانواده هايي كه به صورت آزاد منشانه و دموكراتيك برخورد مي كنند بيشتراست اما اين فراواني نزد خانواده هاي مجاز كمتر است ولي به طور كلي با توجه به تفاوت هاي بين نوجوانان و مراحل رشد اجتماعي آنان بايد به اين نكته توجه داشت كه هر رفتاراز سوي والدين بايد با توجه به واكنش ها و بازتاب هاي نوجوان سنجيده شود تا بتوان ازآن نتايج مطلوبي گرفت بنابراين چنين به نظر مي رسد كه وجود برخي قوانين و مقررات نه تنها لزوم دارند بلكه مثبت نيز مي باشند اما بايد دانست زماني اين محدوديت ها تاثير مثبت دارند كه او بتواند آزادانه نظر دهد و انتقاد كند.

رشد اجتماعي نوجوان ازديدگاه جامعه شناسي:        

در گذشته طول دوره نوجواني كوتاه تر بوده است اما در قرن معاصر با پيچيده تر شدن ساختار جوامع اين گرايش رو به طولاني ترشدن مي باشد. براساس يك بررسي مشخص شد انواع شكل هاي نوجواني در جوامع مختلف متاثر از ساختارهاي آن جوامع مي باشد. مي توان به چهار نوع نوجواني اشاره كرد:

بدوي- انتقالي- نوجواني ساده- نوجواني طولاني

هر يك از شكل هاي فوق متاثر از برخوردها و ديدگاه ها و نحوه رفتار اعضاي آن جامعه با نوجوان و نوجوان با آن جامعه را دارد.

دربعضي از جوامع نيز ساخت هاي اجتماعي را به  انواع مختلف تقسيم كرده اند مانند:

بدوي روستايي و شهري كه در هر يك از موارد ذكر شده نحوه برخورد هر يك از بخش هاي اجتماعي با نوجوان و با لعكس متفاوت مي باشد و بر گرفته از ماهيت آن اجتماع ما باشد.

روابط اجتماعي نوجوان در مسير تحول رشد اجتماعي:

ارتباط خود با ديگران در آغاز نوجواني به طور عمده متمركز به گروه همسالان و دوستان مي باشد در اين مقطع از زندگي نوجواني احساس فرد اين است كه ديگران به ويژه همسالان همانند مخاطبين خيالي شاهد رفتار و احساسات و انديشه هاي او هستند دو نيمه دوم دوران نوجواني فرد مايل است بداند ديگران درباره او چه مي انديشند و بدين صورت نوجوان خود را در آئينه ديگران نظارت مي كند تا هويت اجتماعي خويش را تثبيت كند.

رفتار اجتماعي نوجوان و نقش فرهنگ دراين دوره:

بخش مهمي از فرآيند درك هويت فردي ايجاد روابط جديد با اشخاص گوناگون است يكي از اين اشخاص كه مي توانند در نوجوان ايجاد فرهنگ نمايند والدين مي باشند نوجواني فرزندان، اغلب در دوراني نه 15 جذاب براي والدين فراهم مي سازد كه بسته به به سن پدر و مادر در زمان ازدواج معمولا هنگامي كه به سن نوجواني مي رسند والدين در حدود 40 تا50 ساله هستند و اين مهم ترين مانع و مشكل برسر راه نوجوان مي باشد كه در فرهنگ يابي نوجوان بسيار مؤثر است اصولا فرهنگ نظام ارزشي است كه مشتمل بر عقايد، باورها و تجارب يكسان يك نسل مي باشد. راه هاي زندگي مردم يك جامعه، آداب و رسوم، افكار وعقايد، مذهب، زبان و غيره ... ابزاري هستند كه مردم يك به عنوان فرهنگ به كار مي گيرند اين فرهنگ از پدر و مادر و همسالان به نوجوان مي رسد و از نسلي به نسل ديگر انتقال مي يابد.

رشداجتماعی

اهمیت توجه به نیازهای نوجوانی :

نوجوانی  مرحله  تغییرات اساسی است.  تغییراتی که در ابعاد  مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی  نمود  پیدا می‌کنند. وجود این تغییرات نیازهای جدیدی را برای وی  بوجود می‌آورد.  برآورده  شدن مناسب این نیازها به نوبه خود سازگاری  سریع تر و بهتر او را با  آنها میسر می‌سازد. در کنار بحران و تحولی که نوجوان در این دوره  سنی تجربه می‌کند، عدم برآورده شدن این نیازها به شیوه مناسب مشکلات افزون‌تر را موجب می‌شوند. از این لحاظ توجه به شناخت این نیازها قدم اساسی در کمک به نوجوان در گذر از این دوران است. خانواده و در سطح گسترده‌ تر اجتماع با  کاربست شیوه‌ها و برنامه ریزیهای مناسب ، بهداشت دوران نوجوانی را فراهم آورده و زندگی وشخصیتسالم‌تری را برای وی رقم می‌زند

نیازهای اجتماعی نوجوان:

تمایل به برقراری پیوندهای اجتماعی،عضویت در گروههای خاص، پیدا کردن شغل وجایگاه مناسب اجتماعی بسیار  مورد توجه نوجوان است.  او نیاز دارد در میان دوستان و همسالان باشد، در گروههای ویژه‌ای جایگاه و نقشی  برای خود  داشته باشدو استقلال مالی را تجربه  کند. خانواده و جامعه  باید به  این دسته از  نیازهای نوجوان  ارج  نهاده و با راهنمایی  و نظارت  خود  نیاز او را به  صورت سالم  برآورده  سازند.  در غیر اینصورت عضویت در پیوندهای اجتماعی  نامناسب و مصرانه  به دنبال جایگاه  جمعی بودن  مضرات فراوانی می‌تواند به بار آورد.

هویت یابی و بحران هویت نوجوانان :

رشد هویت

پدیده نوجوانی ،با این پرسش  اساسی همراه است که  نوجوان از خود می پرسد "من کیستم"  این پرسش را که چند سال ادامه خواهد یافت "جستجوی هویت" می نامند.  در واقع مساله این است که چه می‌شود که هیچ فردی نه مانند کسانی می‌شود که قبل از اودراین جهان زیسته اند ونه مانند کسانی خواهد شد که پس ازاوبه این جهان خواهند آمد. نوجوانی که با این پرسش اساسی روبروست می داند که  بزودی  باید  مسوولیت زندگی خویش را شخصاً برعهده  گیرد و از خود می پرسد:  باید چگونه زندگی کنم؟ چه حرفه ای راباید انتخاب کنم؟ در ارتباط باجنس مخالف وزندگی خانوادگی آتی چه خواهم کرد؟ با کدام باورهاوارزشها باید زندگی کنم؟ پاسخ به  این پرسش ها آسان  نیست و معمولاً با مقداری  تشویش نیز همراه است.  شاید بتوان گفت که تشویش والدین  نیز کمتر از خود نوجوانان  نیست

هویت یابی زودرس

وقفه ای است درفرایندشکل گیری هویت، هویت یابی زودرس تثبیت زودرس تصورفرد ازخودش است که این تثبیت  در سایر امکانات و توانایی هایی که  شخص برای  توصیف خود دارد تأثیر می گذارد.  نوجوانانی  که هویت شان  پیش از موعد تثبیت می شود تأیید  دیگران بر ایشان اهمیتی اساسی دارد،عزت  نفس آنان تا حدود زیادی  بستگی به  تأیید دیگران دارد ، معمولا ًبرای  مراجع  قدرت اهمیت زیادی  قائل اند و بیشتر بانوجوانان دیگرهم نوایی می کنند و کمتر استقلال رأی دارند. درضمن این دسته به ارزشهای سنتی مذهبی بیشتر علاقمند اند وکمتر تأملی وبافکرعمل می کنند، مضطرب اند وافکارشان قالبی و سطحی است و با دیگران کمتر روابط نزدیک  برقرار می کنند.  هر چند که ازلحاظ هوش کلی  تفاوتی با همسالان ندارند، ولی به دشواری می توانند انعطاف ازخود نشان دهند وبه هنگام مواجهه با تکالیف شناختی وتنش زا نمی توانندواکنش مساعد ازخود نشان دهند؛ معمولاً ازنظم و ساخت درزندگی شان استقبال می کنند. با والدین شان روابط نزدیکی دارند. وارزشهای والدین رامی پذیرند.درعین حال والدین این گروه به طورکلی  پذیرا و مشوق هستند و نوجوانان را تحت  فشارمی گذارند که با ارزشهای خانواده همنوایی کنند.